از وقتی که درس من غیر حضوری شد وقت زیادی میارم لاجرم تصمیم گرفتم به بایگانی مغزم رجوع کنمو به ذره خیاطی که ده سال پیش یاد گرفتمو از حالت بالقوه به حالت بالفعل در بیارم😆
هیچی دیگه اینم حاصل اوقات فراغت این هفته ای که گذشت...
پرانتز باز اول هفته با همسر عزیز یهویی تصمیم گرفتیم یه لباس بدوزمو همون روز رفتیم پارچشو خریدیم و بنده هم شرو به کار کردم پرانتز بسته.
دست بر قضا از پار چه لباسم اضافه اومد و یه پیرهن کوچولو برای یه دختر فسقلی یه ساله هم که نمیدونم قراره کی بدنیا بیاد دوختم و در اخر هم عکس لباس منو دخترم(کاش مهلا جونمم بود تا لباس اونم کنارش میزاشتمو ...)
مامانا فک نکنید این لباس گرون در اومدا نهههههه
خیلی ارزون شد
شما هم برای دخترای خوشلتون لباس بدوزید هم خوشکل میشه هم ارزوووون
حالا دیگه خود دانید😞
تازشم اینم برا خودش اقتصاد مقاومتیه دیگهههه😆😇